به گزارش خبرگزاری حوزه، و به معنای واقعی کلمه، آمار وحشتناک و خطرناک است "روزی حداقل هزار سقط جنین در ایران"وضعیت وقتی نگران کننده تر می شود که بدانیم بر اساس آمار منابع رسمی در سال گذشته آمار سقط جنین حدوداً با یکسوم میزان تولدها برابری داشته، آن هم در کشوری که با نرخ رشد جمعیتی زیر یک درصد در آستانه بحران جدی کاهش جمعیت قرار دارد.
اهمیت موضوع و به تبع آن تأثیر غیرقابل انکار مساله کاهش شدید جمعیت بر مؤلفه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی و امنیتی کشور، ما را بر آن داشت تا با دکتر لیلا وصالی، از اساتید و صاحب نظران علم رسانه و معاون آموزش انجمن سواد رسانه ای ایران، گفتگویی در این باره داشته باشیم و به خصوص از نگاه وی، اهمیت و ضرورت تعمیق سواد رسانه ای و مقوله آگاه سازی مردمی برای جلوگیری از تداوم این روند را مورد توجه قرار دهیم.
انتشار آمارهایی درباره میزان سقط جنین در کشور هر چند که در هیاهوی اخبار اقتصادی و سیاسی و حتی بین الملل چندان مورد توجه عموم قرار نگرفت، اما بیش از پیش زنگ خطر را برای جامعه ما به صدا درآورد. به نظر شما چنین وضعیتی نتیجه و رهاورد چه مسایل و احیاناً چه غفلت ها و کم کاری هایی است!؟
این مساله البته ریشه ها و دلایل مختلفی از جنبه های گوناگون دارد اما آنچه حائز اهمیت است این که یک بخشی از مشکل به حوزه سیاست گذاری ها و عملکرد مسئولان برمی گردد و یک بخش دیگر ناظر به نوع رفتار خانواده ها و در واقع سبک زندگی غلط است. بعد از شناخت علل و ریشه های مساله باید ببینیم که راه حل ها برای جلوگیری از تداوم این وضع نگران کننده در سطح جامعه چیست.
نخستین و مهم ترین راهکار، تلاش همه جانبه در جهت ارتقای سطح آگاهی و بینش مردم بر اساس مبانی دینی و فرهنگ ایرانی- اسلامی است.
در این رابطه به عقیده بنده، چنانچه موضوعی تبدیل به یک موضوع نادرست در افکار عمومی یا خانواده ها شد، در مقابل نیازمند آن هستیم که متخصصین بیشتری به این مساله ورود پیدا کرده و آگاه سازی عمومی را به طور جدی در دستور کار فعالیت های خویش قرار دهند.
در واقع با توجه به اهمیت رسانه و فضای مجازی در دنیای امروز ما باید بیش از پیش به سمت تولید محتواهای رسانه ای با موضوع خطرات و آفات سقط جنین از منظرهای گوناگون برویم و این که این تولید محتواها به معنای واقعی کلمه برای مخاطب، جذاب و تأثیرگذار باشد.
این تولید محتوای رسانه ای وظیفه چه کسی یا کسانی است و آیا باید نهادها و ارگان های به خصوصی متولی این امر شوند؟
ببینید به هر حال، در هر حوزه ای آن هم در دنیای رسانه ای شده ی امروز، نیاز است که تیم رسانه ای تخصصی داشته باشیم؛ به دیگر سخن به غیر از صدا و سیما به عنوان رسانه عمومی لازم است که ارگان هایی مثل وزارت بهداشت با تیم رسانه ای قوی و حرفه ای به مساله ورود پیدا کنند و مردم و خانواده ها را متوجه خطرات جسمی و روحی انجام سقط جنین کنند تا این آگاهی عمومی به تدریج در کشور شکل بگیرد.
البته در روزگاری که برای همه مردم به نوعی امکان تولید محتوای رسانه ای و انتشار آن فراهم است، محتوای رسانه ای جذاب و اقناع کننده بسیار مهم و کلیدی است و باید کاری کرد که شهروندان جامعه نسبت به عواقب خطرناک سقط جنین و تبعات نامطلوب آن در ابعاد فرهنگی، سیاسی، امنیتی و غیره به خوبی آشنا شوند.
از سویی لازم است که نهادی مثل مرکز آمار ایران با انتشار مستمر آمارهای به روز شده و دقیق در ارتقای سطح آگاهی های عمومی کوشا باشند و این ها هم در حد وُسع خود، تیم رسانه ای قوی و حرفه ای داشته باشند یا مثلاً در خود مجلس شورای اسلامی، کمیسیون مربوط به زنان و خانواده فعال شود و از طریق ظرفیت های تقنینی و نظارتی به وظیفه خود در این باره عمل نماید.
همچنین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دیگر نهادهای فرهنگی باید به مساله ای به این مهمی ورود جدی تری داشته باشند، البته باید توجه داشت که این گونه نیست که این وزارتخانه و سازمان ها و نهادهای وابسته به آن در همه زمینه ها قادر به تولید محتوای لازم باشند، کما این که به خود صدا و سیما نیز نباید بسنده کرد بلکه از همه ظرفیت های فرهنگی و رسانه ای موجود باید نهایت استفاده را نمود تا جلوی افزایش آمار سقط جنین در کشور گرفته شود.
من معتقدم که در این مساله و مسایل مشابه آن به شدت نیاز داریم که هر نهاد و ارگان و سازمانی تیم تخصصی تولید محتوای رسانه ای داشته و از این جریان برای فرهنگ سازی و اطلاع رسانی مناسب در سطح جامعه به خوبی حمایت کند.
به نکته مهمی اشاره کردید. این که تولید محتوای رسانه ای هم باید تخصصی و هم تأثیرگذار باشد. برای تأثیرگذاری لازم در این باره و این که افکار عمومی به درستی نسبت به حساسیت موضوع اشراف و آگاهی پیدا کند، چه باید کرد!؟
چند وقت پیش در رابطه با همین مساله سقط جنین کلیپی در فضای مجازی دیدم که اگر اشتباه نکنم در قالب موشن گرافی بود و در این کلیپ نشان داده شده بود که وقتی جنین در بدن مادر سقط می شود، به تدریج کدام اعضای آن از بین می رود و حقیقتاً تصاویر و محتوای تکان دهنده ای داشت که به نظرم اگر خانواده ها آن را ببینند در درون آن ها نسبت به عدم انجام سقط جنین، تأثیر قابل توجهی بر جای می گذارد.
به هر حال جنین، موجودی است که روح دارد و انسان است و ما آن را به این دنیا دعوت کرده ایم و خیلی بی انصافی و بداخلاقی است که در کمال زجر دادن این موجود، آن را از این دنیا خارج کنیم.
این مساله را ما اگر از طریق ابزار هنر و رسانه برای مردم و خانواده ها تبیین و تشریح کنیم، قطعاً تأثیرش را در روند کاهش قابل توجه آمار سقط جنین برجای خواهد گذاشت.
همان طور که پیشتر هم عرض کردم این که این کار چه عواقب فردی و جسمی و نیز آثار شوم و خطراتی برای جامعه از زوایای مختلف به همراه دارد، باید برای مردم درک و لمس شود.
از سویی افزایش آمار سقط جنین تأثیر زیادی بر تشدید روند پیری جمعیت در آینده ای نه چندان دور دارد که این مساله برای کشور ما عوارض امنیتی و سیاسی خاصی هم به بار می آورد.
البته مسلم است که اقناع افکار عمومی چندان کار راحتی نیست، آن هم در روزگاری که متخصصان و صاحب نظران علم رسانه می گویند، مخاطب امروزی محتوای رسانه ای را به شکل گزینش شده ای دریافت می کند یعنی مثلاً بر اساس علائق یا طرز تفکر و بینش خود از صدا و سیمای خودمان یا شبکه هایی مثل من و تو و بی بی سی دریافت می کند.
از سویی در زمانه ی کنونی روز به روز شاهد آن هستیم که بر اهمیت و حوزه ی نفوذ فضای مجازی و شبکه های اجتماعی افزوده می شود، در این وضعیت ما اگر بتوانیم زمینه دریافت و تحلیل پیام برای مخاطب را به شکلی باورپذیر فراهم کنیم، خواهیم توانست که به تدریج با محتوای جذاب و قابل قبول به سمت اقناع او نیز پیش برویم.
در واقع به جای آن که مخاطب را از رسانه و محتوای رسانه ای فراری بدهیم، باید او را جذب کنیم و این مساله البته دشوار است و هنرمندی و ظرافت های خاص خود را می طلبد.
نکته مهم دیگر این که نباید در این میان به رسانه های رسمی مثل صدا و سیما اکتفا کنیم بلکه خودمان در فضای مجازی و به شکل های مختلف می بایست تولید محتوا نموده و آن را به شکل مطلوبی بازنشر دهیم.
همچنین باید تأکید کرد که رسانه های رسمی نیز اگر در این باره تولید محتوا می کنند، می بایست این مساله متناسب با انتشار در فضای مجازی باشد تا این مهم در سایه یک کار جذاب و هدفمند دنبال شود.
به نظر شما چگونه می توانیم به تدریج مساله فرزندآوری را به یکی از مؤلفه های اصلی فرهنگ عمومی جامعه تبدیل کنیم!؟
ببینید برخی مسایل و موضوعات مثل همین بحث فرزندآوری و تربیت فرزند، یک پیشینه ای که در کشور ما دارد که نمی توان آن را نادیده گرفت. به عنوان مثال بعد از دوران جنگ تحمیلی و از آغاز دهه هفتاد در رسانه های رسمی و تبلیغات گوناگون محیطی و بیلبوردهای شهری و ... مُدام به مردم گفته ایم که دو بچه کافی است و این کلیشه ذهنی برای جامعه ایجاد شده و سی سال است که این اتفاق افتاده است و حال آن که ما یک باره به دنبال تغییر رویکرد هستیم آن هم در وضعیت معیشتی و اقتصادی سخت این روزها که خانواده ها با مشکلات جدی روبرو هستند و احساسشان این است که اگر فرزند کمتری داشته باشند بهتر می توانند آن ها را تربیت کرده و برایشان رفاه نسبی ایجاد کنند.
از آن سو، رسانه های معاند و مغرض نیز چنین به مردم ما القا می کنند که حاکمیت در بحث تشویق به فرزندآوری به فکر تأمین نیروهای خود است و به دنبال حل مشکلات معیشتی آن ها نیست.
همه این ها در کنار هم، این انگاره ی ذهنی را ایجاد می کند که خانواده ها به سمت فرزندآوری نروند و به همان یک یا نهایتاً دو فرزند اکتفا کنند و حال آن که همه می دانیم در همین سال ها، میزان تجرد در کشور نیز افزایش زیادی داشته است.
ما برای این که این انگاره ذهنی غلط را بزداییم و کلیشه غلط "فرزند کمتر، زندگی بهتر" را بشکنیم باید به درستی از ابزار هنر و رسانه از جمله تولید فیلم و سریال های جذاب و اقناع کننده استفاده کنیم.
همان طور که دهه ها کلیشه ذهنی فرزند کمتر، زندگی بهتر در جامعه جا اُفتاد، زمان نیاز است که فرزندآوری را به یک ارزش و ضرورت از نگاه مردم تبدیل کنیم.
جای بسی تأسف است که می بینیم بسیاری از سلبریتی ها به عنوان یکی از گروه های مرجع در جامعه، نقش متضادی در این باره ایفا می کنند، به این معنا که به جای تشکیل خانواده و تأکید بر تربیت فرزند، بسیاری از این ها با سگ و گربه زندگی می کنند و مع الاسف اینان، الگوی بسیاری از جوانان دختر و پسر ما و حتی خانواده ها شده اند.
همان طور که گفتم، تولید و نمایش سریال ها و فیلم های مناسب و جذاب و حرفه ای می تواند در تغییر نگاه و رویکرد جامعه بسیار تأثیرگذار باشد، کما این که تجربه نشان داده که اگر سریالی خوش ساخت باشد بخش قابل توجهی از مردم به عنوان مخاطبان خود را به سمت اهداف مدنظر در پیامش تشویق و ترغیب می کند.
واقعاً این روزها جای چنین سریال هایی در شبکه های صدا و سیما کاملاً احساس می شود و حتی به نظر بنده ما باید برای شبکه نمایش خانگی که ظرفیت و مخاطب قابل توجهی هم دارد نیز برنامه ریزی کنیم و به مساله جمعیت و فرزندآوری و تقویت نهاد خانواده در محصولات این بخش نیز اهتمام داشته باشیم.
واقعاً جالب است که می بینیم چگونه سازندگان و طراحان یک فیلم یا سریال هالیوودی نسبت به صد سال آینده خود و مشکلات بشر حرف زده و ایده می دهند و در این میان سریال ها و فیلم های جذاب و عامه پسندی می سازند و چرا ما نتوانیم در سریال ها و فیلم های خود حتی بر اساس تصویرسازی تخیلی، هشدارهایی به جامعه نسبت به خطر کاهش جمعیت و بحران پیری در جامعه بدهیم.
گفتگو از: سید محمد مهدی موسوی